May 10, 2010

Sample works at RADIO ZAMANEH

FOZOOLi

7taiYash LOVE SONGS

Zire pooste Shahr

Valentine Special

Talagh1

Talagh 2

7tAiyash






DOWNLOAD ZAMANEH PLAYER


January 9, 2009

مژده مسیح


ای که گفتی که چرا بايد رفت
از کجائی و کجا بايد رفت
گويدت مژدۀ "عيسی مسيح
از خدائی به خدا بايد رفت

September 26, 2008

خزان

بعد از شايد سالها پيدا كردم آهنگمو
ميدونم بهار شده, بهارتان گلباران

زاده خزان هستم ديگه


http://iranianmp3s.com/home/player/index.php?artist=94&album=696&song=6188

ماهي كوچولو


ماه منير
بانوي فروردين...
چه كردي؟ اين محبت بي مرز تو، جادو ميكند.
ماه منير؟ هيچ ميداني اينجا ماه چه دور است به زمين؟ به قدري كه حتي با دست درازي هم به آن راهي نيست!
ماه منير من ماهي كوچولوي ته دريا هستم. ماه منير بدون محبت تو دريا خشك شده.
ماه منير؟ ماهي كوچولو خفه شد!
ماه منير؟

مرد پري...

فریاد

اين گرداب دنيا مرا با خود ميچرخاند. پرتاب ميشوم روي سخره هاي تيز درياي خشك شده. استخانهايم ميشكنند. دردم را كسي نميشنود. باران ميايد. برف, بوران, تگرگ, دريا پر ميشود. استخانهاي من شكسته. نميتوانم دست و پا بزنم. آب راه تنفسم را بسته. ديگر فرصتي ندارم براي گريستن. حتي براي فكر كردن. يا شايد نفرين. غصهُ غصهُ پدر و مادر غصه ام را هزاران برابر ميكند. آه استخانهايم... آه دنده هايم... واي سوراخ شد قلبم... واي درياي سرخ اينجاست! مردم ببينيد... آه درد دارد... به خدا درد دارد
با امواج به ساحل رسيدم. چه معجزه اي كه هنوز زنده ام! استخانهايم ترميم يافته اند. براي قلبم كمي خون باقي نمانده. راه ميروم. به سوي شهر! وحشي ترين جنگل! چه بي رحمند حيوانها اينجا. زندگي, سرمايه, پول, عشق, ناخن, خون, گوشت, پوست, استخان, تمام اجزاي بدن, روح, اعتقاد و حتي آبروي برادر خود را ميخورند؛ نه براي بغا, كه براي قدرت! چه بي رحمند اين حيوانها! "خداي من
در اتاقي كوچك مستقرم. در اتاق ميمانم. زشت ميشوم. چاغ ميشوم. فرتوده. پوسيده. چشمان سبز, آبي, خاكستري ام ديگر سياهند. زيباييم را از دست داده ام. انبوه گيسوانم نصف تر از نصف شده است. ديگر چه باغي مانده براي من؟

گل باغ آشنايي

ميدوني...

زندگي يك باغچه هست... من درون باغچه خاك هستم. ريشه دو گياه تا عمق رفته. گل شقايق. و درخت.
شقايق من هميشه گريان هست... وحشي و لطيف هست. وحشي و زيبا. وحشي و عاشق. وحشي و طبيعي. مادر.
دلم مثل دلت خونه شقايق
چشمام درياي بارونه شقايق
مثل مردن مردن ميمونه دل بريدن
ولي دل بستن آسون شقايق


و درخت... او هميشه سخت است، اما ريشه دارد. برگ دارد. حتي ساقه دارد! لطيف است. شايد زرد شود. برفي. يا در بهار شكوفه كند
توي تنهايي يك دشت بزرگ
كه مثل غربت شب بي انتهاست
يه درخت تن سياه سربلند
آخرين درخت سبز سرپاست

و من خاك هستم. با تيزي ريشه-ها در وجودم.
گل باغ آشنايي


اين برميگرده به نظري

اين برميگرده به نظري در
www.mahmonir.com

ح.ش. عزيز

۱. اين "چار ديواري" آپارتماني است ۲ اتاق خوابه! در مرز واشنگتن و مري لند. نه "دو"ب"لكس". (البته اين در حقيقت دو"پ"لكس است با "پ"). آپارتماني با يك دست شويي و توالت و زميني كه به حالت شترنجي در پشت ملاحظه مي كنيد, زمين آشپزخانه كوچك آن است. صندلي-هاي زير ميز ناقص هستند چون يكي از "چارتا"ي آنها دچار "پايه شكستگي" شد. و گلدان چوبي كه در قسمت راست عكس به حالت نصف و نيمه-اي مشاهده مي كنيد, به دليل كمي جا هميشه اضافي بود, چون "درخت" داخل آن براي اين آپارتمان ۲ اتاق خوابه "بزرگ" بود.

۲. اما خارج از همه اين توضيحات "آموزنده" و "روشن كننده", حتي اگر در قصري "تريپلكس" هم زندگي كني با دلي شكسته, از چارديواري بدون اتاق خواب هم تنگ تر نفس مي كشي.

۳. و موضوع ديگر آنكه ديدن گلهاي پژمرده "چشم بسيرت" ميخواهد! چه رسد به ديدن گلهاي "در حال" پژمرده شدن!

۴. ميگن "عقل مردم به چشمشون هست-ااااا", ما باور نميكنيم.

زت زياد ;)

آخ

و مادر من، مادري از جنس بلور، بانوي فروردين من، بهاران من، ماهِ منير من، از مرگ حرف ميزند. و من در آستانه مرگم.
نفس به نفس.
نزديكتر
و همه ما.
و خداوند، آن والا بالا مقام را عاشقم. و گر از من بپرسيد آيا خدا روح دارد؟ جواب ميدهم از او بخواهيد روحش را نشان دهد، و شما توانايي حس روحش را خواهيد داشت.
پدرم مردي است شريف. مردي است پر دل، با دل، مهربان و خشن از سيلي هاي پنجاه و دو سال زنده بودن. پدرم مردي است نرم و ملايم. هنرمند. هوشمند. زبر از سمباده روزهاي زندگي. شكسته از ضربه هاي روزگار. قوي از تمرين دنيا. پدرم مردي است عاشق.
و مادرم. واي مادرم. بيست سال دارم و ده سالي ميشود كه دور از او نفس ميكشم. آخخخخخخخ... ماماني ماماني...

هرگز نخواستم كه به داشتن تو عادت بكنم
بگم فقط مال مني به تو جسارت بكنم
صبح روزي كه راهي بودي، اشك امانم نميداد. چرا؟ چرا ما هميشه در حاشيه جدايي بوديم؟ مادر؟ ماهِ منير من؟ چه بگويم؟ به كه گويم؟ درد. درد. درد و درد. درد و درد و درد و درد و اشك و درد و اشك و درد و غم و درد و دوري و جدايي و چمدان و دوري و مادر و فرزند و غريضه و عشقي والاتر از غريضه و درد و باز درد و خرد شدم و درد و كسي صدايم نشنيد. و باز درد و درد و باز درد و بيش درد و پاك شدن از صفحه روزگار. و درد. دردي نابود كننده. دردي مرگ آور. مادرم. ماماني.
مامان. ماهِ منير من.
آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ....