ميدوني...
زندگي يك باغچه هست... من درون باغچه خاك هستم. ريشه دو گياه تا عمق رفته. گل شقايق. و درخت.
شقايق من هميشه گريان هست... وحشي و لطيف هست. وحشي و زيبا. وحشي و عاشق. وحشي و طبيعي. مادر.
دلم مثل دلت خونه شقايق
چشمام درياي بارونه شقايق
مثل مردن مردن ميمونه دل بريدن
ولي دل بستن آسون شقايق
و درخت... او هميشه سخت است، اما ريشه دارد. برگ دارد. حتي ساقه دارد! لطيف است. شايد زرد شود. برفي. يا در بهار شكوفه كند
توي تنهايي يك دشت بزرگ
كه مثل غربت شب بي انتهاست
يه درخت تن سياه سربلند
آخرين درخت سبز سرپاست
و من خاك هستم. با تيزي ريشه-ها در وجودم.
گل باغ آشنايي
Comments (5)
می دونی
تو همه ی منی
همین
Posted by Mahmonir | August 26, 2007 3:17 AM
Posted on August 26, 2007 03:17
سلام . مرسی وبلاگ زیبایی داری . به خلوت تنهایی من هم سر بزن و از محبتت واسم نشونی بذار که بدونم اومدی .
موفق باشی .
Posted by ALIREZA | September 25, 2007 9:07 AM
Posted on September 25, 2007 09:07
سلام
خیلی زیبا بود...
Posted by احمدپور | October 13, 2007 1:03 AM
Posted on October 13, 2007 01:03
سلام...
من دوست عشقی هستم.امدم ازت سوال کنم که فرزانه ها چه جور ادم هایی هستن؟حقیقتا من دلداده یه نفری به نام فرزانه هستم و برای اون همه کار میکنم ولی اون اصلا توجهه ای به من و دلم نداره؟
راستی خیلی حال کردم دیدم یه کمکی از داریوش نوشتی.
عشق به شکل پرواز پرندست.
Posted by دوست عشقی | January 4, 2008 1:45 AM
Posted on January 4, 2008 01:45
...علیک
از ابی هم نوشته بودی.یه کم که سایتتو بخونم فکر کنم مشتری پرو پا قرصت بشم.
Posted by دوست عشقی | January 4, 2008 1:51 AM
Posted on January 4, 2008 01:51